سیاست نظام سرمایهگذاری این است که میخواهند اصل مسئله را در موضوع درگیری غزه و اسرائیل پاک کنند و به عنوان مسئله داخلی خود القا کنند و بعد که به زعم خود به ثبات برسند و برداشت گاز داشته باشند.
علیاصغر زرگر در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، در ارزیابی انگیزه نفتی رژیم صهیونیستی برای تداوم درگیری در غزه اظهار داشت: به نظر میرسد اولویت اول اسرائیل و صهیونیست این است که باریکه غزه و کرانه باختری را همانند بلندیهای جولان چه با قدرت نظامی سنگین و چه بیرون راندن فلسطینیها ضمیمه خود کند. اما ممکن است بعدا هدفشان دستیابی به منابع نفت و گاز باشد، کمااینکه اکنون در منطقه مورد اختلاف با کشور لبنان این کار را انجام میدهند و مذاکراتی هم با لبنان داشتهاند که بهرهبرداری داشته باشند، در حالی که اگر حکومتی بود که مشروعیت داشت میتوانست انسانی برخورد کند و منابع گازی را صرف بهبود اوضاع همه مردمی کند که در منطقه زندگی میکنند، اما سیاست نظام سرمایهگذاری این است که میخواهند اصل مسئله را پاک کنند و به عنوان مسئله داخلی خود القا کنند. بعد که به زعم خود به ثبات برسند و برداشت گاز داشته باشند.
وی افزود: اسرائیل از دستیابی به منابع گازی در نظر دارد آن را به اروپا ارسال کند بنابراین شاید توان گفت که نتیجه نهایی این درگیریها گاز است و بر این اساس تا به این حد کشتار و خرابی به بار آوردهاند ولی در هر حال براحتی نمیتوان قضاوت کرد شاید موضوع نفت و گاز در درجه دوم و سوم اهمیت باشد.
این کارشناس حوزه اقتصاد سیاسی تصریح کرد: اکنون منابع زیاد گازی در منطقه حائل غزه موجود است که اگر سرمایهگذاری عمده انجام شود شکی نیست که مشتری آن کشورهای غربی خواهند بود، کشورهای گروه ۲۰ تصمیم گرفتند یک راهی از مسیر دریایی هند به عربستان، مصر و اسرائیل تا غرب کشیده و بخشی از نفت و گاز غرب از اسرائیل تامین شود و در نتیجه غرب نیز وابستگی به روسیه رها شود. اروپا نیز علاقه دارد مسیر جدیدی برای دریافت انرژی ایجاد شود اما در کوتاهمدت باتوجه به کشتاری که صورت گرفته امکانپذیر نیست ممکن است جمعیت این کشور را به سمت صحرای سینا، عربستان و اردن گسیل دهند ولی مسئله فلسطین حل نمیشود ضمن اینکه خطوط گازی نیاز به ثبات درازمدت دارد که امنیت آن با کشتار و تخریب تامین نمیشود.
محمود خاقانی نیز در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، اظهار داشت: حماس با ابتکاری که به خرج داد سرنوشت بلاتکلیفی فلسطینیان در کشورشان را در مسیری قرار داد که تعیین تکلیف شود، در توافقنامهای که در سال ۱۹۹۳ در اسلو امضا شد اسرائیل قبول کرد منابع انرژی در سواحل غزه متعلق به فلسطینیان است، آن زمان بین کرانه باختری و غزه ارتباط زمینی وجود داشت و مردم میتوانستند آمد و شد داشته باشند. اسرائیل بتدریج ارتباط کرانه باختری و نوار غزه را قطع کرد و نوار غزه تبدیل به بزرگترین زندان روباز دنیا با ۲ میلیون زندانی شد و شرکتهای بینالمللی نفتی و گازی هم در اینکه منابع سواحل لبنان، مصر و غزه را به تولید برسانند صدها میلیارد دلار در آبهای شرق مدیترانه سرمایهگذاری کردند.
وی افزود: استراتژی اسرائیل که تخلیه فلسطینیان از نوار غزه بود نشان میدهد در نظر دارد که این منطقه را به اسرائیل اضافه کند و با شاه اردن و ژنرال السیسی نیز مذاکراتی صورت گرفت و حتی علنی شده که اگر مصر یک اردوگاه برای فلسطینیان در صحرای سینا ایجاد کند و فلسطینیها به آن اردوگاه بروند میلیاردها دلار غرب و اسرائیل به حکومت السیسی کمک مالی کنند، از این سو به شاه اردن پیشنهاداتی داده شد کسانی که در کرانه غربی هستند به اردن کوچ کنند و درواقع سیاست جدید غرب و شرق در این راستاست و تکلیف کشورهای عربی هم که مشخص است. اینها به غربیها وابسته هستند و سعی میکنند روابط خود را با شرق هم توسعه دهند.
این کارشناس حوزه انرژی گفت: اصل مطلب اینکه اکنون دنیا آنقدر که به گاز نیز دارد به نفت وابسته نیست، کف دریای مدیترانه منابع گازی غنی دارد و باید توسعه داده شوند و بنابراین طبق برنامه اسرائیلیها کل سرزمینها باید یکدست شوند، با لبنان که یک توافقی صورت گرفته و اکنون سکوی متعلق به تواتل در سواحل لبنان و اسرائیل مستقر شده ولی حق فلسطینیان را هیچوقت به رسمیت نشناختند که دولت محمود عباس با شرکتهای چندملیتی نفتی وارد مذاکره شود و برای توسعه منابع انرژی سواحل غزه به قرارداد برسد.
وی با بیان اینکه اگر حماس دست به این ابتکار هم نمیزد سیاست اسرائیل تخلیه غزه بوده است، ادامه داد: اکنون فلسطینیان تحت حمایت غرب از اسرائیل بیش از ۳۰ روز است که مقاومت میکند و حاضر نشدند که از گذرگاه رفح به مصر عبور کنند و در واقع از یک زندان به زندان دیگر بروند و این موضوع همچنان ریسک سرمایهگذاری نفتی در منطقه شرق مدیترانه را بالا میبرد، اگر شرکتهای چندملیتی حقوق فلسطین را به رسمیت بشناسند و کشتار متوقف شود، مردم فلسطین خود میتوانند قراردادهای لازم را منعقد کنند و نسبت به توسعه میادین اقدام کنند.
خاقانی نیاز گازی ترکیه به گاز را نیز از عوامل اهداف اسرائیل برای دستیابی به گاز بیشتر برشمرد و گفت: امروز اردوغان با اسرائیل و مصر و لبنان در منابع گازی مشارکت دارد و در واقع سیاست دوگانهای را در پیش گرفته، از یک سود عنوان کرده که با نتانیاهو مذاکره نمیکند و از دیگر سو اینگونه مطرح میکند که مردم غزه در سرزمین خود بمانند. بنابراین به نظر میرسد تحولات جدیدی در پشت پرده وجود دارد، مسئله این است هرچند که ترکیه عضو ناتو است اما به منابع گازی نیاز دارد بنابراین اگر روابط خود را با اعراب و بویژه فلسطین بهتر کند بهتر به نتیجه میرسد تا با غرب و اسرائیل وارد مذاکره شود.
وی با بیان اینکه برنامههای که امروز اسرائیل اجرا میکند در چارچوب پیمان ابراهیم است، تصریح کرد: در تمام دوران سیاست خارجی امریکا روی تسلط بر بازار انرژی تنظیم شده چون همواره یک واردکننده عمده نفت از عربستان بوده در دوره ریاستجمهوری اوباما گاز نیز مهم شد و شاید کسی باور نکند یکی از دلایل علاقه اوباما برای حل و فصل مسائلی که با ایران و برجام داشت گاز بوده است. چون ایران دومین کشور دارنده منابع گازی است، بنابراین امروز در تمام دنیا گاز به عنوان مهمترین سوخت فسیلی و البته پاک در مطمح نظر است و این ما را به این نتیجه میرساند که شاید یکی از انگیزههای اصلی اسرائیل دستیابی به منابع گازی در قلمرو فلسطین است.
این کارشناس حوزه انرژی درباره تامین نیاز نفتی اسرائیل از سوی کشورهای عربی گفت: اسرائیل پیشزمینه این اقدامات را قبلا آماده کرده بود، اردن و مصر از ۴۰ سال گذشته تاکنون با اسرائیل رابطه برقرار کردند و هیچگونه برخورد نظامی ندارند و اگر اعتراضی هم دارند فرمالیته است و بدنبال درگیری نیستند چون از قبل هم درگیریها عایدی نداشته و بیشتر برایشان مایه خسران بوده است، کشورهای حاشیه خلیجفارس هم روابط نزدیکی با اسرائیل دارند و پیوندهای نظامی، امنیتی، اقتصادی دارند و در یک موضع خنثی و بیطرف قرار دارند.
وی تاکید کرد به نظر میرسد که کشورهای عرب به اسرائیل کارت سفید دادهاند که مسئله فلسطین داخلی است، بنابراین واکنشی در برابر تجاوز و کشتار آنها ندارند، نتیجه اینکه همچنان نفت این رژیم را تامین میکنند.