دنیایاقتصاد- کیوان حسینوند : نگاهی به آمارهای یازدهساله تجارت خارجی ایران نشان میدهد با در نظر گرفتن افتوخیزهایی که در طول این بازه زمانی گریبانگیر تجار شده است، حجم تجارت از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ تنها ۱۹درصد رشد کرده است. شوکهای ناشی از تحریمها، سردرگمی دولتها در سیاستگذاری تجاری و بلاتکلیفی ارز، سه مزاحم تجارت و علل افت و خیزهای تجاری بوده است. رد پای تحریمها در تجارت به روایت آمار نشان میدهد طی ۱۱سال مورد بررسی، بیشترین رشد حجم تجارت مربوط به بازههای زمانی پسا برجام بوده و بیشترین تنوع در مقاصد صادراتی نیز در همین دوره قابل مشاهده است. اما به یکباره بعد از خروج آمریکا از برجام، افت ۱۳درصدی را در تجارت سال۹۷ شاهد بودیم که تا دو سال بعد از آن نیز ادامه یافت. از دیگر سو اگرچه تجارت خارجی ایران به لحاظ ارزش در سال۱۴۰۱ رکورد زد، اما بررسی ارزش هر تن کالای وارداتی و صادراتی بیانگر آن است که در سال۱۳۹۱ ارزش هر تن کالای صادراتی ۵۲۰دلار بوده که در سال۱۴۰۱ به ۴۳۵دلار کاهش یافته است. این سقوط نشان از کاهش در ارزش افزوده کالاهای صادراتی ایران دارد. در مقابل ارزش هر تن کالای وارداتی در این بازه زمانی صعودی بوده است. با اتکا به همین چند آمار میتوان نتیجه گرفت سیاستهای تجاری ایران در مسیر توسعه اتخاذ نمیشوند. تغییرات پیاپی در سیاستها و بخشنامههای خلقالساعه و گاه متناقض، مزاحمی بزرگ برای تجارت خارجی ایران محسوب میشود. بلاتکلیفی ارزی در کشور نیز مانع برنامهریزی تجار برای تداوم تجارت و تولید شدهاست. یکی از بزرگترین شوکهای ارزی در ۱۱سال مورد بررسی به سال۱۳۹۷ برمیگردد که آمار و ارقام راوی افت تجارت در این سال است. جهشهای ارزی از کانالهای مختلف بر صادرات و واردات تاثیر میگذارد. چنانچه نرخ ارز با نوسان روبهرو شود، تولیدات وابسته به واردات نهادهها تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. همچنین هزینههای تولید نیز به تبع آن افزایش خواهد یافت؛ اتفاقی که در سالهای اخیر به کرات رخ داده است.
تجارت خارجی بدوننفت ایران بهخصوص در سالهای اخیر تحتتاثیر طیف وسیعی از روندها و شوکهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتهاست. این روند و تکانهها چه در سطح کلان و چه در سطح خرد، پیامدهای قابلتوجهی برای اقتصاد ایران داشته است. در این گزارش در شناسایی رویدادهای مهمی که بر اقتصاد ایران و بهخصوص تجارت آن در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ اثر نهادهاند، به سه عامل اصلی در اینخصوص رسیدهایم که هریک را به تفصیل مورد واکاوی قرار خواهیم داد؛ تحریم، سردرگمی دولت و بلاتکلیفی ارز.
در گزارش پیشرو ضمن بررسی و پرداختن به اثرات این سه عامل، به مکانیزمهای تاثیرات آنها بر تجارت خارجی بدوننفت و نیز تعاملات و برآیند این سه عامل پرداخته میشود. منظور از تجارت خارجی، تجارت بدوننفت است و تمامی آمارهای مربوط به تجارت، از گمرک ایران استخراج شدهاست.
از تجارت خارجی همواره بهعنوان راهی یاد میشود که از طریق آن کالا و خدمات با هزینههای کمتری، بر اساس آنچه که پیامد مزیتهای نسبی و مطلق تلقی میشود، بهدست مصرفکننده در سراسر جهان میرسد؛ بدیهی است که هر اندازه دوری از تجارت، رفاه مصرفکنندگان را کاهش و هزینههای آنها را افزایش داده و در عوض حتی میتواند منجر به اتلاف منابع داخلی با هزینهفرصتهای گزاف در پی داخلیسازی محصولات بهمنظور مرتفع ساختن نیازهای مصرفی درون کشور شود.
هرچند تجربه تعدادی از کشورها نشان میدهد که در شرایطی نیز میتوان از صرف اتکا به مزیتها در تجارت صرفنظر کرد و برخی کالاها را هرچند به قیمت کاهش اضافه رفاه نسل فعلی، تولید و عرضه کرد. درمیان تمامی عوامل و رویدادهایی که سبب دوری از تجارتجهانی شدهاست، میتوان سه عامل را که تا حد زیادی دربرگیرنده بسیاری عوامل دیگر است، برجسته کرد: عمق و وسعتیافتگی رژیم تحریمها، سردرگمی دولت و ارز.
ررسیها نشان میدهد به هر میزان که ریسکها و نااطمینانیهای فوق، اتفاق، تکرار یا احتمال بازگشتشان وجود داشته است، دوری از تجارتجهانی و نوسانهای لطمهزننده در شاخصهای تجاری و رفاهی جامعه نیز بیشتر شدهاست. حجم تجارت خارجی در میانه سالهای 1391 تا 1401 که شامل سه دوره ریاستجمهوری میشود، بهطور کلی افت و خیزهای فراوانی داشته است. در ابتدای این دوره حجم تجارت بالغ بر 95میلیارد دلار بوده که در پایان سال1401 این میزان به 113میلیارد دلار رسیده؛ بهعبارت دیگر در طول مدت 11 سال، حجم تجارت تنها 19درصد رشد را تجربه کردهاست. کوچکی تجارت از یکسو بیانگر کوچکشدن تقاضای داخلی و عرضه خارجی است و از سوی دیگر نشانگر از دستدادن فرصتهای طلایی بسیار برای حضور در بازارهای جهانی و نقشآفرینی در نقشه تجارتجهانی است. بیشترین حجم تجارت در دوره مذکور متعلق به سال1401 است که ارزش 113میلیارد دلار را بهثبت رسانده است. کمترین مقدار این دوره نیز متعلق به سال1399 بودهاست که ارزشی بالغ بر 74میلیارد دلار را نشان میدهد.
بیشترین رشد حجم تجارت عموما
در دوره پسابرجام رخداده است؛ بر این اساس در سالهای 1395 و 1396، اندکی بعد از آنکه برجام به امضای طرفین مذاکرهکننده رسیده، حجم تجارت به ترتیب رشد 4 و 16درصدی را تجربه کردهاست ولی این رشد به یکباره پس از خروج آمریکا از برجام، افت 13درصدی را در سالاول خروج (1397) و دو افت دیگر 3 و 13درصدی را به ترتیب در دو سالبعدی یعنی 1398 و 1399 به خود دیده است.
وزن صادرات و واردات نیز نکات جالبتوجهی دارد؛ بر این اساس وزن کالاهای صادراتی از 80میلیونتن در سال91 به 122میلیونتن در سال1401 افزایش یافتهاست که رشدی بیش از 50درصد را نشان میدهد. وزن کالاهای وارداتی باتجربه یک افت 6درصدی در طول مدت مذکور، از 39میلیون تن در سال1391 به 37میلیونتن در سال1401 کاهش یافتهاست.
ارزش دلاری هرتن صادرات در سال91، بیش از 520 دلار بوده که این مقدار در سال1401، با یک کاهش تعجب برانگیز به رقم 435 دلار سقوط کردهاست؛ سقوطی که نشان از کاهش شدید در ارزشافزوده صادراتی ایران دارد. در مقابل، ارزش دلاری هرتن واردات، در طول این سالها همچنان صعودی بوده و از میزان 1354 دلار در هرتن در سال1391 به 1604 دلار در هرتن در سال1401 ارتقا یافتهاست. مجموع این دو پدیده آن است که صادرات ایران بیش از 6/ 3برابر ارزانتر از واردات آن است؛ یا بهعبارتی دیگر، در طول این سالها وابستگی ما به واردات کالاهای با ارزشافزوده بالا، در حال افزایش بوده و در عینحال صادرات کالاهای نهایی و با ارزش بالا، در حال نزول بودهاست. این یعنی ما با صادرات مواد خام و نیمهخام خود به قیمتی نازل، در حال واگذاری یک فرصت بزرگ در ایجاد ارزشافزوده به کشورهای مقصد صادرات خود هستیم و در پایان، آن کالاها را با قیمتی گزاف وارد میکنیم.
بررسی کالاهای برتر صادراتی و وارداتی در طول 11سالاخیز نیز نشان میدهد که سبد این دو شاخص همواره حول صادرات مواد خام و نیمهخام و واردات مواد واسطهای و مصرفی (غذا، خوراکی و دارویی) بودهاست؛ بهعنوان نمونه عمده کالاهای صادراتی ایران در سال1391 شامل محصولات پتروشیمی، میعانات گازی و فلزات بوده و واردات نیز عمدتا شامل محصولات غذایی همچون گندم، جو و کنجاله بودهاست؛ در سال1401 نیز این روند همچنان حفظ شده و تغییری در آن مشاهده نشدهاست.